کد مطلب:325951 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:264

انجمن حجتیه و بهائیان
در حالی كه دستگاه دولت به سوی تقویت بهائیت در ایران حركت می نمود و بخش بزرگی از آن در اختیار آنان بود و دستشان به علت سفارش اربابان شاه در همه امور باز بود، از سوی دیگر در میان ملت، متدینین به بعضی تحركات علیه بهائیت دست می زدند. عمده ترین مخالف آنان در میان ملت روحانیت بود. روحانیت و مذهبیون كشور به شیوه های مختلف برای مقابله با بهائیت وارد میدان شدند كه از جمله تحركات انجام شده توسط ملت، تأسیس سازمانی تحت عنوان انجمن حجتیه به وسیله عده ای از مذهبیون بود.

نام این سازمان كه در حدود 1332 تأسیس شد، «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» می باشد كه به آن انجمن ضد بهائیت و یا اختصارا انجمن نیز گفته می شد. مؤسس این انجمن یك روحانی به نام شیخ محمد ذاكرزاده تولایی است كه به شیخ محمود حلبی شهرت دارد. انگیزه تأسیس این گروه آن بود كه آقای حلبی در سالهای 32 خوابی می بیند كه در آن امام زمان (عج) به نامبرده امر می فرمایند كه گروهی را برای مبارزه با بهائیت تشكیل دهند. این انجمن در همه شهرهایی كه بهائیان در آنها فعال بودند تشكیل شد و با یك پیگیری سازمان یافته درصدد مبارزه با آنان برآمد. فعالیتهای آنان عمدتا فرهنگی و در راستای پیشگیری از تبلیغ و ترویج بهائیت، منزوی نمودن بهائیان در جامعه و نیز دعوت آنان به دین مبین اسلام بود.

با توجه به این كه این انجمن یك مشی غیرسیاسی برای خود انتخاب نموده بود، پوشش مناسبی برای فعالیتهای سیاسی برخی از متدینین مخالف شاه نیز بود، اما سازمان اطلاعات و امنیت شاه گهگاه یورشهایی به محلهای تشكیل این انجمن می برد و در بازجویی ها آنان را كه به قصد مبارزه با دولت در این انجمن گردآمده بودند دستگیر و زندانی می كرد. از نظر آقای پرورش، شاه نیروهای انجمن و بهائیت را در یك موازنه قرار داده بود تا یكدیگر را كنترل كنند. حضرت امام (ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی در دوران شاه به علت مشی غیرسیاسی آنان و تشویق جوانان به شركت در مبارزات بی خطر با بهائیت به عوض مبارزه با شاه، این حركت را مورد تأیید قرار نمی دادند. از نظر حضرت امام، در زمان غیبت مسلمین می بایست در جهت تشكیل حكومت نواب امام عصر (عج) تلاش نمایند و حكومت ولی فقیه را تشكیل دهند. این اعتقاد با مشی غیر سیاسی انجمن سازگار نبود. به هر صورت این انجمن تا بعد از انقلاب اسلامی وجود داشت و در سال 1363، یعنی یك سال پس از اعلام انحلال تشكیلات بهائیت در ایران و پس از سخنرانی حضرت امام در مورد روحانیونی كه دین را از سیاست جدا می دانند اعلام تعطیلی نمود.

در دوره پهلوی سازمان روحانیت خود به طور علنی علیه بهائیت تحركاتی داشت كه مشهورترین این حركتها مخالفتهای مرحوم فلسفی است. از سال 1330 به خصوص در دوره نخست وزیری حسین علاء، دست بهائیان در امور كشور بازتر شد و پس از كودتای 28 مرداد، تجری آنان بیشتر گردید. به همین مناسبت شكایات زیادی در این مورد به آیت الله بروجردی رسید. ایشان هم آقای فلسفی را مأمور مقابله با تبلیغات بهائیت نمودند كه ما در زیر به شرح این اقدامات می پردازیم.

در مورد اصلاحاتی كه شاه تحت عنوان انقلاب سفید در ایران به اجرا گذاشت، حضرت امام برخی از اصول آن را ملهم از تقویم بهائیان ذكر می كنند و چنین می گویند: «شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهائی ها مراجعه كنید، در آن جا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد رأی عبدالبهاء: آقایان هم از او تبعیت می كنند، آقای شاه نفهمیده می رود بالای آنجا می گوید تساوی حقوق زن و مرد، آقا این را به تو تزریق كردند، تو مگر بهائی هستی كه من بگویم كافر است بیرونت كنند. نكن این طور... نظامی كردن زن رأی عبدالبهاء؛ آقا تقویمش موجود است، نگوید نیست، شاه ندیده این را؟ اگر ندیده مؤاخذه كند از آنهایی كه دیده اند و به این بیچاره تزریق كرده اند كه این را بگو.»

البته لازم به ذكر است كه برخی از مبلغین و بزرگان بهائیت همچون عبدالحسین آیتی (آوا) و فیض الله صبحی (كاتب عبدالبهاء) و میرزا حسن نیكو و كسان دیگری از عقاید بهائی به دامان پاك اسلام برگشتند و چون شوقی آنان را به باد ناسزا و بدگویی گرفت، آنها هم با نوشتن كتابهایی چون كشف الحیل، خاطرات صبحی و فلسفة نیكو، سوابق زشت و ناپسند ایام صباوت و شباب شوقی را به روز دادند. گروهی دیگر از بهائیان، الواح وصایا را نامعتبر دانستند و میرزا احمد سهراب را كه خویشان نزدیك شوقی بود به پیشوایی برداشتند و نام سهرابی بر خود نهاده، كاروان و باختر را تشكیل دادند.